دوکو عمراف، رهبر شورشی چچن و شخصی که خود را «امیر قفقاز» میخواند و مسئولیت این بمبگذاریها را بر عهده گرفته است، در یک پیام ویدئویی که ماه ژانویه پخش شد، هشدار داده بود که قصد دارد جنگ را به قلب روسیه بکشاند. عمراف در این باره هشدار داد و گفت: اگر مقامات روسیه فکر میکنند که جنگ فقط در تلویزیون اتفاق میافتد، ما میخواهیم به آنها نشان دهیم که جنگ به خانههای آنها باز خواهدگشت.
وی به مقامات روسیه گفت که او جوخه بمبگذاران انتحاری خود را که ریاض الصالحین یا«باغ نیکوکاران» نام دارد و مسئول بمبگذاریها در مسکو در گذشته به شمار میرفت، دوباره فعال کرده است. در همین حال، عملیات مبارزه با تروریستها که به رهبری روسیه در منطقه قفقاز صورت میگیرد، در هفتههای اخیر بهطور چشمگیری افزایش یافته است. 2نفر از متحدان عمراف و رئیس بخش امنیتی گروه وی، در حوادث جداگانهای در ماه مارس کشته شدند. باورها بر این است که بمبگذاریها در متروی مسکو، انتقام این کشتارها باشد.
با افزایش تنشها، این باور بهوجود میآید که پلیس مسکو نسبت به تهدید حمله از سوی تروریستها آگاهی ندارد. 2پاسخ برای این معما ارائه شده است. لیبرالها بر این نکته تأکید میکنند که سیستم پلیس مسکو بسیار فاسد است. یولیا لاتینینا، خبرنگار روزنامه لیبرال نوایا گازتا مینویسد: افراطگرایی و فساد مالی، دولت روسیه را ضعیف کرده است. لاتینینا ادامه میدهد: بعید است که نیروهای امنیتی روسیه از تیراندازی به سوی رهگذران و دزدی از بازرگانها دست بکشند و زندگی خودشان را وقف مبارزه با دشمنان خطرناکی مانند تروریستها کنند.
دیدگاه دوم این است که هیچکس جرأت ندارد این امر را تصدیق کند که اعلام خبر کرملین مبنی بر پیروزی بر جداییطلبی در چچن در آوریل سال گذشته، اقدامی شتابزده و عجولانه بود. پیروزی سیاسی ولادیمیر پوتین که از سال 2000 تا 2008 میلادی رئیسجمهوری روسیه بود و هماکنون نخستوزیر آن کشور است، براساس یک واقعیت ساده قرار دارد؛ در مقابل بیتفاوتی سیاسی حوزههای انتخابی روسیه و مردم این کشور، پوتین هم امنیت و افزایش استانداردهای زندگی را فراهم میکند.
استانداردهای زندگی اما بهدلیل بحران اقتصادی که از سال گذشته تاکنون ادامه دارد، ضربه سختی خورده است و هماکنون بهنظر میرسد که امنیت، موضوعی است که به گذشته تعلق دارد، در حالی که کرملین مشتاق است که خشونتهای تروریسم چچن را کم اهمیت جلوه دهد، بهنظر نمیرسد که کسی بخواهد مسئولیت بمبگذاری و ناامنی در متروی مسکو را بر عهده بگیرد.
پس از انفجار بمبها در متروی مسکو، 12 نفر در 2 بمبگذاری دیگر در شهر کیزلیار داغستان که چهارشنبه به وقوع پیوست، کشته شدند. این در حالی است که خودرویی پر از مواد منفجره بهصورت تصادفی در آن منطقه منفجر شد و در نتیجه 2 نفر کشته شدند. بیتردید دولت روسیه در تلاشهایش برای به دست گرفتن کنترل منطقه قفقاز شمالی که عمدتا مسلماننشین است، با چالش جدیدی روبهروست.
چندین موضوع قبلا در این باره مشخص شده است. موضوع نخست این است که عمراف میخواهد خودش را بهعنوان رهبر شورشیان قفقاز که به نوعی اسامهبنلادن منطقهای است، معرفی کند. او در گذشته فرمانده مشهور نیروهای زمینی به شمار میرفت. عمراف اکنون بهعنوان «امیر»، پیامهای ویدئویی معمول را ارائه میدهد. این نقشی بود که در گذشته به افراد جوانتر و سخنگویان متقاعدکنندهتری اختصاص مییافت.
از این نمونهها میتوان به الکساندر تیخومیروف مسیحی که به اسلام گروید و نام سعید بوریاتسکی را برای خود برگزید، اشاره کرد.همچنین میتوان از آزنور آستمیروف که بهعنوان «سیفالله» شناخته شده و رهبر کاباردینها و دانشمند اسلامی و سخنگوی عربی به شمار میرود، نام برد. الکساندر تیخومیروف در تاریخ 2 مارس 2010 میلادی کشته شد، در حالی که آزنور آستمیروف 24مارس توسط پلیس روسیه در هنگام انجام روند عادی کنترل مدارک به ضرب گلوله از پای درآمد.
عمراف با وجود جاهطلبیهایش، تلاش میکند تا پیامش را انتقال دهد. او زیر لب حرفهای نامفهومی به زبان روسی و بهطور غلط بیان میکند که با عربی آمیخته شده است. کارشناسان امنیتی روسیه متقاعد شدهاند که او واقعا همانطور که ادعا میکند، رهبر خشونتهای گسترده به شمار میرود.
همچنین، مشخص است که سیاست «چچنیزه کردن» این درگیری توسط پوتین حداقل در حالت کنونیاش دیگر مؤثر نخواهد بود. هنگامی که احمد قدیروف، مفتی جمهوری چچن در سال2000 میلادی به حمایت از جدایی طلبان و متحدان جهادگر خارجی آنها پایان داد و از ارتش روسیه طرفداری کرد، پوتین ستاره بخت خود را از دست داد. بهنظر این مفتی، مجاهدین خارجی که سربازان کارآزموده و کهنهکار افغانستان و بوسنی بودند، در مقایسه با نیروهای اشغالگر روس، بیشتر بهعنوان یک تهدید برای چچنیها به شمار میرفتند.
رمضان قدیروف پسر این مفتی فقید، پیشینه و کسوت وی را به ارث برده و هماکنون رئیسجمهوری چچن است. او تا هنگامی که با جداییطلبان چچن میجنگد، میتواند هر کاری را که بخواهد، انجام دهد.حکومت و فرمانروایی هراسآفرین قدیروفها در معنایی کاملا نظامی، موجب ثبات چچن شده است و در نتیجه شورشیان مجبور شدهاند در سرزمین متفاوتی به مبارزه بپردازند و این یک جهاد منطقهای برای خارج کردن نیروهای روسیه از سراسر منطقه قفقاز شمالی است. قفقاز شمالی منطقهای کوهستانی متشکل از کشورهای کوچک است که در قرنهای هجدهم و نوزدهم فتح و تسخیر شدند.
گروزنی- پایتخت چچن- در سال1869 میلادی بهعنوان محل اسکان و مستعمره روسها تأسیس شد اما به جز یونیفورمپوشهایی که با عوامل قدیروف مبارزه میکنند، اکنون از نیروهای روسیه خالی شده است. بنابراین جداییطلبان تاحدودی به هدف خود که خروج مستعمرهنشینان روسیه از آن منطقه است، دست یافتهاند.
چچن به جای نشان دادن وفاداری اندک خود به کرملین، با کمک یارانههای گسترده زندگی میکند که مقداری از آنها توسط مقامات فاسد مسکو بازیافت میشود. این معامله ناخوشایند فقط مورد توجه شورشیان چچنی قرار دارد که میگویند تمام رهبری منطقهای در قفقاز شمالی فاسد است.
دولت روسیه در دهه گذشته نخست با زور اسلحه با مسئله جدایی طلبی در چچن مبارزه کرد و هماکنون با صرف هزینههای هنگفت با آن مقابله میکند. برای مردم روسیه «چچنیزه کردن» راهی برای آنها محسوب میشود تا این مشکل را فراموش کنند. این موضوع این مسئله را که چگونه مسلمانان با کشور روسیه ارتباط دارند، حل نکرده است.
این موضوع برای مسلمانان قفقاز شمالی، مسئله بسیار حادی به شمار میرود که در قرن نوزدهم و هنگام سلطه استالین بر روسیه، این منطقه فتح و تسخیر شد و آنها قتلعام و تبعید شدند و از گرسنگی مردند. چچنیها نیاز دارند که احساس کنند بخشی از کشور روسیه هستند، نه اینکه تحت عنوان دشمن مورد حمله قرار بگیرند یا رشوه به آنها پرداخت شود. این مسئله روندی طولانی و دشوار است اما مطمئنا فراتر از درک و فهم رهبران روسیه نخواهد بود.
نشنال- یک آوریل 2010